عمو نوروز ، حاجی فیروز Firuz و موسیقی نوروز در آغاز سال 1404

سوالات خود را از ما بپرسید؟

آموزشگاه موسیقی آونگ با هدف خدمت به فرهنگ و هنر ایران زمین از تمامی پیشنهادات و انتقادات شما استقبال کرده و آماده پاسخگویی به شما عزیزان است.

Firuz

عمو نوروز

(به فارسی: امو نوروز، «عمو نوروز»)، همچنین با نام بابا نوروز (بابا نوروز، «پدر نوروز»)، یک شخصیت افسانه‌ای است که در فولکلور ایرانی ریشه دارد. طبق روایات مردمی، او هر ساله در آغاز بهار به همراه همرزمش حاجی فیروز Firuz به مناسبت آغاز نوروز، سال نو ایرانی، ظاهر می شود. به گفته برخی از مورخان، او نماد زال، پدر رستم، قهرمان شاهنامه است.

در آستانه اعتدال بهاری، زمانی که سال نوی ایرانی در قاره فرهنگی ایران از آلبانی در غرب تا چین غربی در شرق جشن گرفته می شود، عمو نوروز برای کودکان هدایایی شبیه به شخصیت عامیانه مسیحی غربی بابا نوئل می آورد.او شوهر ننه سرما است که یک داستان عاشقانه سنتی را با او به اشتراک می‌گذارد که در آن تنها یک بار در سال می‌توانند یکدیگر را ملاقات کنند.

عمو نوروز را مرد مسن نقره‌ای می‌گویند که کلاه نمدی بر سر می‌گذارد و عصا، خرقه‌ای بلند از بوم آبی، ارسی، یک گیوه با کف نازک و یک شلوار کتان دارد. او یک حضور فرزانه تاریخی است که داستان قدیمی نوروز را به جوانان منتقل می کند. حاجی فیروز Firuz تنبور می نوازد، می رقصد و هدایایی می طلبد، در حالی که عمو نوروز بخشنده است.

Firuz

 

عمو نوروز و ننه سرما

داستان عمو نوروز و ننه سرما یکی از افسانه های نمادین گذار از سال قدیم به سال جدید است:

طبق افسانه پیرزنی به نام ننه سرما (“ننه سرما”) همسر عمو نوروز است اما فقط در این یک شب از سال می تواند او را ببیند و پس از آن او را ترک می کند و تا سال بعد به راه خود ادامه می دهد.

روایت دیگری از این داستان می گوید که در اولین روز بهار هر سال، ننه سرما انتظار دارد عمو نوروز بیاید و به دیدارش برود، اما قبل از آمدن او از شدت خستگی به خواب می رود و وقتی از خواب بیدار می شود متوجه می شود که عمو نوروز آمده و رفته است. همچنین گفته شده است که اگر این دو یکدیگر را ببینند، دنیا نابود می شود.

در بازخوانی دیگری، عمو نوروز به سراسر جهان سفر می کند و به کودکان هدایایی (مثل بابانوئل) می دهد تا ننه سرما را ملاقات کند که او را بسیار دوست داشت. ننه سرما در اعتدال بهاری زود از خواب بیدار می شد تا خانه اش را تمیز کند و سفره اش را آماده کند.

با این حال، هر سال او درست قبل از آمدن او به خواب می رود. عمو نوروز مهربان او را بیدار نمی کرد. در عوض، او مقداری از غذا را می خورد و یک گل در لباس جدید او می گذارد. سپس او برای ادامه سفر طولانی خود رهسپار می شود. وقتی سحر به صورت ننه سرما می نشیند، او از خواب بیدار می شود و متوجه می شود که دیدن دوباره عمو نوروز را از دست داده است. هر سال این چرخه تکرار می شود و او هر بهار منتظر اوست.

Firuz

حاجی فیروز Firuz (به فارسی: حاجی فیروز) یا خواجه پیروز (به فارسی: خواجه پیروز) یک شخصیت خیالی در فولکلور ایرانی است که با آغاز نوروز در خیابان ها ظاهر می شود. صورتش پوشیده از دوده است و لباس قرمز روشن و کلاه نمدی پوشیده است. او در حالی که آواز می خواند و تنبور می نوازد در خیابان ها می رقصد.

ریشه شناسی
حاجی که با حرف هشتم الفبای فارسی عربی (حاجى) نوشته شده، معنایی بی ارتباط با کلمه حججی دارد. این یک شکل از خطاب است، بسیار شبیه به استفاده از آقا برای خطاب کردن یک شخص به زبان انگلیسی، بدون اینکه شخص یک شوالیه باشد. فیروز Firuz نسخه عربی شده کلمه فارسی پیروز به معنای پیروز است.

خواجه پیروز نسخه دیگر این اصطلاح است که از کلمه خواجه به عنوان یک عنوان ایرانی به معنای استاد و پیروز غیر عربی تشکیل شده است.

در ترانه‌های سنتی، او خود را یک رعیت معرفی می‌کند که سعی می‌کند مردمی را که از آنها به عنوان اربابانش یاد می‌کند، تشویق کند.

تاریخ دقیق حاجی فیروز Firuz مشخص نیست. بنابر برخی منابع، حاجی فیروز بر اساس سنتی به نام میر نوروزی است. میر نوروزی شخصیتی طنز بود که برای «پنج روز آخر سال» (پنجه) بر شهرداری انتخاب شد. «پادشاه پنج روزه» موقت (شاه پنج روزه) اغلب با گروهی از خوانندگان و رقصندگان برای جشن های نوروز در شهر رژه می رفت.

مهرداد بهار، مورخ برجسته ایرانی، در سال 1983 معتقد است که پیکر حاجی فیروز Firuz ممکن است برگرفته از مراسم و افسانه های مرتبط با حماسه شاهزاده سیاوش باشد که به نوبه خود از آنهایی که با خدای کشاورزی و گله بین النهرین، تموز (سومری دوموزی) مرتبط است، گرفته شده است.

بعدها ادعا شد که چهره سیاه شده حاجی فیروز Firuz ، نماد بازگشت او از دنیای مردگان است، لباس سرخ او نشانه خون سیاوش و زنده شدن ایزد قربانی است، در حالی که شادی او شادی تولد دوباره است، مخصوص کسانی است که با خود جوانی و برکت می آورند. بهار حدس می‌زند که نام Siyawaxš ممکن است به معنای «مرد سیاه‌پوست» یا «مرد سیاه‌چهره» باشد و نشان می‌دهد که اصطلاح سیاه‌پوست در نام ممکن است اشاره‌ای به سیاه‌شدن صورت شرکت‌کنندگان در مراسم بین‌النهرین فوق‌الذکر باشد یا به نقاب‌های سیاهی که برای جشن‌ها می‌پوشیدند..

Firuz

حاجی فیروز Firuz ، سیاه بازی و تمرین سیاه پوست ایرانی

در دهه گذشته، تحقیقات فزاینده‌ای در زمینه به چالش کشیدن اسطوره‌های منشأ حاجی فیروز Firuz و بررسی ارتباط آن با اقیانوس هند و واقعیت‌های تجارت برده در خلیج فارس و همچنین شیوه‌های چهره سیاه صورت گرفته است. محققینی مانند دکتر بتا باغولی زاده و پریسا وزیری، هر کدام از نظر رشته، تاریخ و ادبیات تطبیقی ​​خود، حاجی فیروز Firuz را با میراثی مرتبط با تجارت برده در اقیانوس هند و خلیج فارس و نیز اعمال معروف به سیاه بازی (به معنای سیاه بازی در فارسی) پیوند می دهند.

کار مجموعه برای سیاه پوستان ایرانی نیز به طور مداوم در مورد آسیب های حاجی فیروز و نمایش های سیاه پوست با فراخوانی برای پایان دادن به نمایش های سیاه صورت در جامعه ایرانی، عمدتا از سوی ایرانیان سیاه پوست، تولید شده است.

آهنگ های معمولی
حاجی فیروز ای!
حاجی فیروزه، سالی یک روزه،
همه می دونن، منم میدونم،
عیدِ نوروزه، سالی یه روزه.

ارباب ایزد ام
ارباب خودم، «سلامُ علیکم» !
ارباب خودم، سرِتو بالا کن!
ارباب خودم، لطفی به ما کن،
ارباب خودم، به من نگاه کن!
ارباب خودم، بزبز قندی،
ارباب خودم، چرا نمی خندی؟

بشکان بشکان
بشکن بشکنه؛ بشکن!
من نمی شکنم بشکن!
اینجا بشکنم، یار گله داره،
اونجا بشکنم، یار گله داره؛
هر جا بشکنم یار گله داره این سیاه بیچاره چقدر حوصله داره!

در برخی منابع گفته می‌شود که نمایشِ حاجی فیروز Firuz، ریشه در فرهنگِ میان‌رودان دارد. برخی منابع دیگر، ریشهٔ حاجی فیروز Firuz را بسیار دیرینه‌تر و پیوسته به دورهٔ برزِ بابل می‌دانند. حاجی فیروز Firuz همچنین به نمایش‌های کُهنِ کوسه برنشین و میرنوروزی پیوست داده شده است؛ نمایش‌هایی که کنایه‌آمیز و در واخواستِ شاه برگزار می‌شده‌اند

مهرداد بهار، نویسنده و پژوهشگرِ ایرانی، حاجی فیروز Firuz را وابسته به جشن‌های سیاوش دانسته است. به گفتهٔ او، گمان می‌رود که این چهره، برگرفته از یکی از اسطوره‌های تموز، ایزدِ کشاورزی و چارپایان، در میان‌رودان باستان باشد. او سپس ادعا کرد که چهرهٔ سیاه‌شدهٔ حاجی فیروز Firuz ، گویای بازآمدنِ او از سرزمینِ مردگان است، و جامهٔ سرخِ او، نشان از خونِ سیاوش دارد. او همچنین گفته است که واژهٔ سیاوش می‌تواند به معنیِ «مردِ سیاه» یا «سیاه‌رخ» باشد.

کتایون مزداپور، اسطوره‌شناس و استاد زبان‌های باستانی، در مصاحبه‌ای از ترجمهٔ لوحی اکدی گفته و آن را تأییدی بر ایدهٔ مهرداد بهار دانسته است. در آن لوح، چنین آمده که دوموزی (شوهرِ ایزد تموز)، در نیمی از سال، با جامهٔ سرخ و در حال نواختن دایره‌زنگی، دنبک، ساز و نی‌لبک، به دنیای زیرزمین رفته تا همسر خود را بازگرداند؛ و این سرگذشت، گویای آغاز دوبارهٔ باروری بر زمین است.

حاجی فیروز Firuz همچنین برای همگونگی‌اش با پیتر سیاه، یک چهرهٔ فولکلور هلندی، در رسانه‌ها و نویسه‌ها پرداخته شده است؛ به ویژه که هردو، سرخ‌پوش و سیاه‌پوست هستند

آرزو رسولی، عضو هیئت‌علمی گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی نیز نوروز و تمام جشن‌ها و اساطیر پیرامون این جشن‌ها را در پیوند تنگاتنگ با کشاورزی که اقتصاد و معیشت مردم فلات ایران بوده است، مرتبط دانسته است. او دربارهٔ چرایی چهره سیاه حاجی فیروز Firuz می‌گوید که چهره سیاه حاجی فیروز Firuz به اسطورهٔ ایزد شهید شونده و زنده شدن دوبارهٔ او برمی‌گردد.

طبق این اسطوره، ایزدبانوی باروری (معادل ایشتر در بین‌النهرین) به جهان زیرین یا زیر زمین (که به باور مردم، جهان مردگان بوده) سفر می‌کند و برای او دیگر بازگشتی نیست. پس از این سفر، زایش و باروری زمین متوقف می‌شود؛ بنابراین خدایان درصدد چاره‌جویی برمی‌آیند و سرانجام موفق می‌شوند آب زندگی را بیابند و بر او بپاشند. ایزدبانو به روی زمین برمی‌گردد اما بنابر قانون جهان مردگان، باید جانشینی برگزیند تا او را به جای خود به جهان زیرین بفرستد.

او شوهرش (دوموزی یا تَموز در بین‌النهرین) را انتخاب می‌کند که از بازگشت او ناخشنود بوده است. جامهٔ سرخ بر تن شوهرش می‌کنند، روغن خوشبو به تنش می‌مالند، نیِ لاجوردْ نشان یا سازی دیگر (شاید دایره زنگی) به دستش می‌دهند و او را به جهان زیرین می‌کشانند یا به عبارتی او را شهید می‌کنند. دوموزی که ایزدِ گیاهان است، وقتی به جهان مردگان می‌رود، سرسبزی را هم از زمین با خود می‌برد. موسم رفتن این ایزدْ گیاهی به جهان زیرین با سوگواری‌های زیاد همراه بوده است. مردم برای شهادت این ایزد گیاهی گریه می‌کردند و آن را طلسمی برای باران‌آوری می‌دانستند. بنابر این اسطوره، ایزد گیاهی باید روی زمین بازگردد تا گیاهان سرسبز شوند.

خواهر او (گِشتی‌نَنَّه در بین‌النهرین) می‌پذیرد نیمی از سال را به جای برادرش در سرزمین مردگان به سر برد تا برادرش به روی زمین بازآید و گیاهان جان بگیرند. همانگونه که پایین رفتن ایزد گیاهی به جهان مردگان با سوگواری‌های زیاد همراه بوده، بالا آمدن او هم، که با سازَش مژدهٔ رسیدن بهار و رویش گیاهان را می‌دهد، با جشن‌های زیادی همراه بوده که همان نوروز ایرانیان است. رنگ سیاه چهرهٔ او هم نماد بازگشت او از زیر زمین و از جهان مردگان به حساب می‌آید.

این عضو هیئت‌علمی گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی می‌گوید که ما نمی‌دانیم بومیان فلات ایران این ایزد گیاهی را چه می‌نامیدند اما ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه، به فرشته‌ای به نام «فیروز» Firuz اشاره می‌کند که «ارواح را برای انشاء خلق می‌راند» و درست پیش از نوروز سر می‌رسد. این احتمالاً همان نامی است که بعدها به حاجی اضافه شده و نماد ایزد یا فرشته‌ای مورد ستایش بوده است

شاید موسیقی بختیاری بی‌کلام مقام سال تحویل را بارها شنیده‌اید. موسیقی که بسیاری از ما پای سفره هفت سین با آن خاطره داریم، علی‌اکبر مهدی‌پور دهکردی نوازنده سُرنا و اسدالله قبادی نوازنده دُهل نواخته‌اند.

Firuz

 علی‌اکبر مهدی‌پور دهکردی

در سال ۱۳۱۴ در شهرکرد متولد شد و کارش را از ۱۷ سالگی در زمینه نوازندگی سازهای محلی استان چهار محال و بختیاری مثل کَرنا، سُرنا و کمانچه آغاز کرد و بعدها نوازنده معروف کرنا و سُرنا در ایران شد.

این نوازنده موسیقی مقامی و سنتی بختیاری که اجرای موسیقی سریال «روزی روزگاری» را هم انجام داده و بارها در جشنواره‌های داخلی و خارجی اجرا داشته است در سن ۷۴ سالگی از دنیا رفت و در قطعه هنرمندان شهرکرد آرام گرفت.

هوشنگ جاوید- گردآورنده آلبوم «نوروز، بهار ایرانی» –  درباره اولین قطعه این آلبوم که علی اکبر مهدی پور و اسدالله قبادی آن را اجرا کرده‌اند، توضیح داد: این قطعه بی‌کلام مربوط به موسیقی بختیاری است که بعدها به عنوان مقام سال تحویل جا افتاد. در واقع یک نوع موسیقی خبری در ایل بختیاری بوده است.

او ادامه داد: به دلیل اینکه این قطعه موسیقی خبری خوبی بوده است، رادیو نیز از آن به عنوان آرم نوروزی استفاده می‌کند. معمولا  از سُرنا و دهُل در موسیقی اقوام ما برای خبر کردن مردم برای اتفاقات مهم استفاده می‌شده است، بر همین اساس از آن موسیقی در زمان سال تحویل استفاده می‌شود.

این پژوهشگر همچنین درباره قدیمی‌ترین موسیقی، ترانه نوروزی یا نوروزخوانی نیز توضیح داد: در گذشته با توجه به اسناد، ترانه‌های ویژه نوروزی وجود داشته است. قبل از اینکه این ترانه‌ها مطرح باشد به آفرین خوانی نیز اشاره شده است. آفرین خوانی، نوعی ستایش و ذکر خاص، دعاهای آهنگین آوازی و توسل به خدا برای کشور بوده که در حضور پادشاهان می‌خواندند. خیام، نمونه‌های آفرین خوانی را در نوروزنامه خود آورده و در جاهای دیگر نیز ثبت شده است.

او با بیان اینکه آفرین خوانی نوعی آواز ستایش و نیایشی مذهبی بوده است که می‌خواندند، افزود:  ایرانیان سر هر ماه موسیقی ویژه‌ای داشتند که با دُهل، سرنا و کرنا اجرا می‌کردند. بازمانده آن نوع کرنازنی در آستانه قدس رضوی اجرا می‌شود که هنگام تحویل سال، زمان اجرای آن بیشتر می‌شود و به ۲۰ دقیقه هم می‌رسد در حالی که در حالت عادی در ۱۰ دقیقه اجرا می‌شود.

نقاره و کرنازنی هنگام صبح علامت شروع ساعت کاری بوده است. هردوت- مورخ یونانی- نیز اشاره کرده است که ایرانی‌ها اول صبح سه بار تبل می‌زدند تا نظامی‌ها و سواران آماده شوند. من به همه این موارد در کتاب موسیقی رمضان در ایران به طور مفصل به بخش نوبت زنی اشاره کرده‌ام.

گردآورنده موسیقی‌های اقوام نوروزی در آلبوم «نوروز و بهار ایرانی»، اضافه کرد: بحث دیگر آوازها هستند که به عنوان ترانه‌های نوروزی می‌شناسیم، بعد از آمدن اسلام به ایران، به دلایل مختلف مژده بخشی نوروز با آواز صورت می‌گیرد و باورهای دینی و مذهبی در این قضیه دخالت می‌کنند  زیرا اعتقاد بسیاری وجود دارد روزی که حضرت ابراهیم (ع) بت‌ها را شکست همان روزی بوده است که مردم به صحرا رفته بودند. در کتاب قرآن هم به این موضوع اشاره شده است. از طرفی گفته می‌شود زمانی به گِل نشستن کشتی نوح نیز در نوروز بوده است.

جاوید افزود: گفته می‌شود، عید غدیر هم زمان با سال تحویل صورت گرفته است. ۱۲ واقعه درباره بشریت و هستی در جهان است که با نوروز مقارن بوده است به همین دلیل بعد از اسلام با همین باور، نوروزخوانی و اشعاری که برای آن می‌خواندند با این مسائل پیوند و آمیختگی پیدا کرده است. در حال حاضر در استان‌هایی مثل اردبیل، آذربایجان یا خراسان شمالی می‌بینیم اگر ترانه‌ای درباره نوروز می‌خوانند، در آن به بحث عید غدیر و جانشینی حضرت علی علیه السلام بعد از پیامبر(ص) نیز اشاره شده است.

او با بیان اینکه  نوروزخوانی‌هایی که در منطقه گیلان، مازندران، خراسان و استان مرکزی انجام می‌شود مربوط به دوره پس از اسلام است، اضافه کرد: اما در فرهنگ‌های مختلف اقوام ترانه‌های نوروز و ویژه بهار فراوان است که من بخشی از آن را در آلبوم «نوروز و بهار ایرانی» ارائه و بدون هیچ ادعایی اعلام کردم نخستین مجموعه آوازهای نوروزی در ایران را ارائه کرده و دوستان پژوهشگر دیگر مابقی آن را ارائه دهند.

این پژوهشگر اضافه کرد: در حال حاضر که ۶ سال از رونمایی این آلبوم می‌گذرد علاوه بر اینکه آن آلبوم نایاب شد، کار پژوهشگری دیگری ندیدم. همین جا اعلام می‌کنم که یک مجموعه پژوهشی خوب دیگر درباره نوروز و بهار ایرانی دارم و هر جا از من حمایت کنند حاضرم مابقی دستاوردهایم را به جامعه ارائه دهم.

Firuz

آونگ

بهترین آموزشگاه موسیقی ( Music Institute ) در غرب تهران 1403 (West Tehran )

تگ پست :

اشتراک گذاری :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *