رویه ملودی ها melodies
به یاد بیاورید که سوال اصلی تحقیق ما این است که آیا ملودی های melodies مدرن در مقایسه با آهنگ های محبوب قبلی کمتر “آهنگ” هستند؟
یعنی، ما میخواهیم بررسی کنیم که آیا تفاوتهای قابل اندازهگیری در ویژگیهای ملودیک مرتبط با «سرزندگی» و «فعالیت» در هنگام مقایسه ملودیهای محبوب این دو دوره زمانی (دهههای 1960 و 2010) وجود دارد یا خیر.
مهمتر از همه، ما پیشنهاد می کنیم که در متغیر اولیه برای ملودی ها melodies “فعال” و “متنوع” بودن است. به عنوان مثال، اگر بخواهیم به طور تصادفی غریبه ای را در خیابان متوقف کنیم و از او بخواهیم ملودی بسازد تا بخواند یا سوت بزند، بعید است که یک نت تکراری برای یک پالس مترونومیک اجرا کنند.
در واقع، همین ادعا که ملودی «مرده» است باید به این معنا باشد که رفتار ملودیهای melodies مدرن با هنجار (قبلی یا تثبیتشده) در تضاد است.
بر این اساس، میتوانیم ملودی «مرده» را با مفهوم جدا شده از این ارتباط اولیه تصور کنیم. بنابراین، ما پیشنهاد میکنیم که ملودیهای melodies «مرده» با فقدان تنوع ریتمیک و زیر و بمی نشان داده میشوند و میتوان آنها را نسبتاً مسطح و غیرفعال توصیف کرد.
اگر «حرکت در ملودی» به آسانی حرکت و انرژی را نشان میدهد، آنگاه پیشنهاد میکنیم که ملودیهای melodies «مرده» با ویژگیهایی که با سکون، بیکاری و بیحالی مرتبط هستند، نمونهسازی شوند.
بر اساس منطقی که در بالا انجام دادیم، پیشنهاد میکنیم که ملودی بودن یک ملودی را میتوان با استفاده از پنج بعد اندازهگیری کرد که ما پیشنهاد میکنیم به شدت با فعالیت و تنوع مرتبط هستند، دریافت و اندازه گیری کرد:
محدوده ملودیک
میزان تکرار (تعریف شده در زیر)، تنوع فاصلهای، تداوم ریتمیک، تنوع ریتمیک، و کانتور. توجه داشته باشید که فرض می کنیم ویژگی های ذاتی ملودی ها وجود دارد که به آنها اجازه می دهد به عنوان ملودی شنیده شوند.
یعنی حداقل از منظر ادراکی، زهبندی نتها در زمان برای ایجاد یک ملودی واحد و منسجم کافی نیست (به عنوان مثال، برگمن، 1990). در سنت غربی (مانند بسیاری از موسیقی های دیگر) مفهوم ملودی به شدت با توانایی های تولید صدای انسانی گره خورده است (به عنوان مثال، Wermke & Mende, 2009).
به عبارت دیگر، ما فرض میکنیم که در واقع ویژگیهای زیادی می تواند وجود داشته باشد که ممکن است به ظاهر شدن یک ملودی ، اما در واقع «غیر ملودی» کمک کند، که لزوماً آنها را طبق تعریف ما «بی ملودی» نمیکند.
با این حال، ما فرض میکنیم که این ویژگیها (غیر ملودی) به احتمال زیاد در نمونه ما وجود ندارند، زیرا بعید است که در وهله اول آهنگسازان ، آهنگهای «هیت» بسازند.
به طور خاص، ما فرض می کنیم که در مقایسه با ملودی های قبلی، ملودی های مدرنبدین شکل هستند:
H1. محدوده ملودیک (غلتشی) کمتری خواهد داشت.
H2. نسبت کلی بیشتری از تکرار خواهد داشت.
H3. نسبت بیشتری از فواصل ملودیک کوچک خواهد داشت.
H4. توزیع تنوع کمتری از ریتم ها را نشان می دهد.
H5. نسبت بیشتری از نت های طولانی تر و/یا استراحت یا استراحت بیشتر خواهد داشت.
H1. Will have a smaller (rolling) melodic range
H2. Will have a greater overall proportion of repetition
H3. Will have a greater proportion of small melodic intervals
H4. Will show a less diverse distribution of rhythms
H5. Will have a greater proportion of longer notes and/or more rests or breaks
برای بررسی هر یک از فرضیههای بالا، ما در پاراگرافهای بعدی تعاریف عملیاتی خود را از متغیرهای موجود در فرضیههای بالا ارائه میکنیم و در مورد منطق، روشها و معیارها توضیح میدهیم.
بنابراین هر آهنگ در مجموعه ما دارای یک مقدار واحد برای هر یک از متغیرهای تعریف شده در زیر است.
محدوده ملودیک به عنوان تعداد نیمتونهای بین پایینترین و بالاترین نت در یک بخش ملودیک تعریف میشود. از آنجایی که محدوده کل ملودی های melodies یک آهنگ میتواند بزرگ باشد حتی اگر بخشهای بزرگی از آهنگ دارای محدودههای کوچکی باشند، در عوض میانگین چرخشی را با استفاده از یک پنجره دو اندازهای (یک زیر عبارت یا واحد عبارت رایج) با اندازه پرش یکا ندازه گیری و سپس میانگین تمام پنجره ها را محاسبه میکنیم.
بنابراین، محدوده ملودیک غلتشی، محدوده متوسط در نیمتونها در یک واحد دو اندازهای در کل آهنگ است. هرچه مواد بیشتری در یک قطعه موسیقی «بازیافت» شود، تنوع آن کمتر است.
ما تکرار را بر حسب تراکمپذیری آن اندازهگیری میکنیم، با ملودیهای تراکمپذیرتر که درجه بالاتری از تکرار را نشان میدهند.
توجه داشته باشید که این روش نمی تواند بین تکرارهای کوتاه مدت یا طولانی مدت تمایز قائل شود، بلکه فقط مقدار کلی تکرار را تشخیص نمی دهد .
به طور خاص، تکرار با استفاده از روش زیر محاسبه شد: هر نت به یک رشته تبدیل شد که نشان دهنده کلاس زیر و بمی و اکتاو در A.S.A است.
فرمت (به عنوان مثال، A4)، به اضافه مدت زمان به تعداد نت های شانزدهم (به تنوع ریتمیک، زیر مراجعه کنید). کل ملودی یک آهنگ 123 میزان بود
فواصل ملودیک کوچک: تنوع ریتمیک: نسبت مدت زمان طولانی: بررسی تجربی موسیقی شناسی جلد. 17، شماره 2، 2022 سپس به عنوان یک رشته با تمام نت ها به هم پیوسته نشان داده شد.
سپس با استفاده از الگوریتم GZIP که در بسته zlib پایتون پیاده سازی شده است، تکرار به عنوان اندازه فایل فشرده تقسیم بر اندازه فایل غیر فشرده محاسبه شد.
توجه داشته باشید که این روش شناسی قادر به تمایز بین تکرار کوتاه مدت و بلند مدت نیست. (به عنوان مثال، AABB به همان اندازه ABAB تکرار می شود). ما توزیع فواصل ملودیک بدون جهت را در نیمتونها بررسی میکنیم. ما پیشنهاد می کنیم که
ملودیهای تخت نه تنها دامنههای کوچکتری دارند، بلکه نسبت کلی بیشتری از فواصل ملودیک کوچکتر خواهند داشت. با توجه به اینکه تعداد قابل توجهی از آهنگهای پاپ ، ملودیهای melodies پنتاتونیکی دارند که یک سوم کوچکتر به عنوان یک گام در نظر گرفته میشود، از نظر عملیاتی «small» را برابر یا کوچکتر از یک سوم مینور (سه نیمآهنگ) تعریف میکنیم.
نسبت فواصل ملودیک هر آهنگ که کمتر یا مساوی با این آستانه است را اندازه گیری می کنیم. علاوه بر حرکت زیر و بمی، ریتم ملودی آهنگ نیز می تواند بسیار متغیر یا بسیار ایستا باشد.
ما پیشنهاد میکنیم که ملودیهای melodies «فعال» دارای درجه بیشتری از تنوع ریتمیک هستند در حالی که ملودیهای «مرده» روند مخالف را نشان میدهند.
با توجه به اینکه استدلال شده است که nPVI معیار دقیقی برای تنوع ریتمیک نیست (Condit-Schultz, 2019)، ما در عوض به یک شمارش ساده از تعداد متمایز مقادیر ریتمیک منحصر به فرد (یعنی مقادیر کمی شده نت-مدت نت) که در آن با آن مواجه می شویم تکیه کردیم.
ملودی ها توجه داشته باشید که از نظر تکنیکی، به دلیل روششناسی ما، مدتزمان نتها را بر حسب ثانیه اندازهگیری میکنیم و بنابراین باید مقادیر ریتمیک (یعنی هشتم، چهارم، و غیره) را با در نظر گرفتن سرعت و کمی کردن به نزدیکترین نت شانزدهم تخمین بزنیم.
به عنوان مثال، مدت زمان 0.25 ثانیه در سرعت 120 bpm در زمان 4/4 به نت هشتم (120 bpm / 60 ثانیه / 8 نت در هر نوار گرد شده به نزدیکترین 0.125) کوانتیزه می شود.
بر این اساس، ما تمام مدت نت ها را با افزایش نت های شانزدهم (یعنی شانزدهم، هشتم، هشتم نقطه چین، ربع، و غیره) “بن” می کنیم. یا، حداقل، از نظر ریتمیک متراکم تر، و بنابراین حاوی «شکاف» کمتر، مرزهای کوتاه تر عبارت، و نت های بلند کمتری است. پیرس و همکاران (2010) نشان داد که IOI های بزرگ پیش بینی کننده مهمی برای تقسیم بندی ملودیک هستند.
به این ترتیب، نسبت IOI ها (دوباره به نزدیکترین نت شانزدهم کوانتیزه شده) را در آهنگی اندازه گرفتیم که مساوی یا بزرگتر از نصف یک اندازه است (به عنوان مثال، نیم نت یا بیشتر در 4/4 زمان).
ممکن است به نظر برسد که یک حذف آشکار مربوط به کانتور بود، که ما آن را به عنوان ویژگی مربوط به آهنگین توصیف کردیم. به این معنا که ملودیهایی melodies با خطوط «مسطح» نسبت به ملودیهای با خطوط صعودی، نزولی، قوسی شکل یا سایر خطوط که ممکن است به درک افزایش و کاهش تنش کمک کنند، کمتر فعال هستند.
با این حال، ما نتوانستیم به طور قانعکنندهای یک متریک کانتور جدید را تعریف کنیم که با متغیر محدوده نورد همبستگی نداشته باشد.
هر یک از ویژگی های بالا برای هر آهنگ در مجموعه ما محاسبه شد. برای آزمایش فرضیه اصلی خود در مورد اینکه آیا گروه قبلی آهنگ ها از نظر آهنگین با گروه دوم آهنگ های پاپ تفاوت دارند یا خیر، یک رگرسیون لجستیک را اعمال می کنیم، با استفاده از مقادیر مشخصه محاسبه شده همانطور که در بالا توضیح داده شد برای پیش بینی گروه دوره زمانی (دهه 1960 یا 2010).
علاوه بر این، ما یک تحلیل ]م با استفاده از یک مدل رگرسیون خطی چندگانه برای دوره تماموقت (به عنوان مثال، هر سال از سال 1960 تا 2019) برنامهریزی کردیم تا بهترین تناسب را برای هر یک از متغیرهای آهنگین تعریف شده در بالا بررسی کنیم.
https://emusicology.org/index.php/EMR/article/view/8746/7975
بهترین آموزشگاه موسیقی ( Music Institute ) در غرب تهران 1403 (West Tehran )