fugue

سوالات خود را از ما بپرسید؟

آموزشگاه موسیقی آونگ با هدف خدمت به فرهنگ و هنر ایران زمین از تمامی پیشنهادات و انتقادات شما استقبال کرده و آماده پاسخگویی به شما عزیزان است.

fugue فوگ

در موسیقی کلاسیک، فوگ fugue (/fjuːɡ/، از لاتین fuga، به معنی «پرواز» یا «فرار») یک تکنیک ترکیبی چندصدایی متضاد در دو یا چند صدا است که بر اساس یک موضوع (موضوع موسیقی) ساخته شده است. در ابتدا در تقلید معرفی می شود (تکرار در زمین های مختلف)، که اغلب در طول دوره ترکیب تکرار می شود. این آهنگ را نباید با یک آهنگ fuguing اشتباه گرفت، که سبکی از آهنگ است که توسط موسیقی اولیه آمریکایی (یعنی نت شکل یا “هار مقدس”) و موسیقی گالری غرب رایج شده و عمدتاً به آن محدود شده است.

یک فوگ fugue معمولاً دارای سه بخش اصلی است: یک نمایش، یک توسعه و یک ورودی نهایی که حاوی بازگشت سوژه در کلید تونیک فوگ fugue است. فوگ ها همچنین می توانند قسمت هایی از فوگ داشته باشند که در آن مطالب جدیدی اغلب بر اساس موضوع شنیده می شود. یک استرتو (جمع stretti)، زمانی که موضوع فوگ با صداهای مختلف با خود همپوشانی دارد، یا خلاصه‌سازی. یک تکنیک آهنگسازی محبوب در دوره باروک، فوگ در نشان دادن تسلط بر هارمونی و تونالیته به عنوان نقطه مقابل، اساسی بود.

در قرون وسطی، این اصطلاح به طور گسترده ای برای اشاره به هر اثر به سبک متعارف استفاده می شد. با این حال، در رنسانس، به طور خاص به آثار تقلیدی اشاره کرد. از قرن هفدهم،  اصطلاح فوگ fugue چیزی را توصیف می‌کند که معمولاً به عنوان کامل‌ترین روش کنترپوان تقلیدی در نظر گرفته می‌شود.

بیشتر فوگ‌ها fugue با یک موضوع اصلی کوتاه به نام موضوع باز می‌شوند که سپس به‌طور متوالی در هر صدا به صدا در می‌آید. هنگامی که هر صدا ورود خود به موضوع را کامل کرد، نمایش کامل می شود. این اغلب با یک قطعه ارتباطی، یا قسمتی که از مطالبی که قبلا شنیده شده است، دنبال می شود. سپس “ورود” های بیشتر موضوع در کلیدهای مرتبط شنیده می شود.

اپیزودها (در صورت وجود) و ورودی‌ها معمولاً تا ورود نهایی سوژه متناوب می‌شوند، در این مرحله موسیقی به کلید باز یا تونیک بازگشته است که اغلب با کدا دنبال می‌شود. به دلیل اختیارات آهنگساز برای تصمیم گیری بیشتر عناصر ساختاری، فوگ fugue بیشتر به سبک آهنگسازی نزدیک است تا فرم ساختاری.

این فرم در طول قرن هجدهم از چندین نوع قبلی از ترکیب‌های ضدپوست، مانند سوارکارهای تقلیدی، کاپریچیو، کانزونا، و فانتزیا تکامل یافت.[10] آهنگساز باروک، یوهان سباستین باخ (1685-1750)، که به خاطر فوگ fugues هایش معروف است، آثار خود را پس از آثار یان پیترزون سویلینک (1562-1621)، یوهان یاکوب فروبرگر (1616-1667)، یوهان پاچلبل (1705) شکل داد. ژیرولامو فرسکوبالدی (1583-1643)، دیتریش بوکستهود (حدود 1637-1707) و دیگران.

با افول سبک‌های پیچیده در پایان دوره باروک، نقش مرکزی فوگ fugue کاهش یافت و سرانجام جای خود را به شکل سونات داد و ارکستر سمفونیک به جایگاه برجسته‌تری رسید. با این وجود، آهنگسازان به نوشتن و مطالعه فوگ ادامه دادند. آنها در آثار ولفگانگ آمادئوس موتزارت (1756-1791) [11] و لودویگ ون بتهوون (1770-1827)، و همچنین آهنگسازان مدرن مانند دیمیتری شوستاکوویچ (1906-1975) و پل هیندمیت (1895-1895) ظاهر می شوند. 1963).

 

Etymology ریشه شناسی

واژه انگلیسی fugue در قرن شانزدهم به وجود آمد و از کلمه فرانسوی fugue یا ایتالیایی fuga گرفته شده است. این به نوبه خود از کلمه لاتین fuga می آید که خود هم با fugere (“فرار کردن”) و هم به fugare (“تعقیب کردن”) مرتبط است. صیغه فغال است.[13] انواع آن عبارتند از fughetta (“فوگ fugue کوچک”) و fugato (گذری به سبک فوگال در اثر دیگری که فوگ نیست)

 

Musical outline طرح کلی موسیقی

فوگ fugue با نمایش شروع می شود و طبق قوانین خاصی نوشته می شود. پس از پایان نمایش، آهنگساز آزادی بیشتری دارد، اگرچه معمولاً از یک ساختار کلیدی منطقی پیروی می‌شود. ورودی‌های بیشتر موضوع در سراسر فوگ، تکرار مطالب همراه در همان زمان، و اغلب با تغییرات کلیدی همراه خواهد بود. ورودی‌های مختلف ممکن است بر اساس قسمت‌ها از هم جدا شوند یا نباشند یا در حالت حرکتی رخ دهند.

Example of key and entry structure in a three-voice Baroque fugue
Exposition First mid-entry Second
mid-entry
Final entries in tonic
Tonic Dom. T (D-redundant entry) Relative maj/min Dom. of rel. Subdom. T T
Soprano S CS1 C
o
d
e
t
t
a
CS2 A E
p
i
s
o
d
e
CS1 CS2 E
p
i
s
o
d
e
S E
p
i
s
o
d
e
CS1 Free
counterpoint
C
o
d
a
Alto A CS1 CS2 S CS1 CS2 S CS1
Bass S CS1 CS2 A CS1 CS2 S
S = subject; A = answer; CS = countersubject; T = tonicD = dominant

Exposition بخش معرفی تم

یک فوگ fugue با بیان موضوع خود در یکی از صداها به تنهایی در کلید تونیک آغاز می شود. پس از بیان موضوع، صدای دومی وارد می‌شود و موضوع را با انتقال موضوع به کلید دیگری (تقریباً همیشه غالب یا فرعی که دومی کمتر رایج است) بیان می‌کند که به پاسخ معروف است. برای فعال کردن یک پیشروی هارمونیک طبیعی، پاسخ ممکن است کمی تغییر کند (معمولاً با تغییر یک یا چند نت نزدیک به آغاز). زمانی که پاسخ، انتقال دقیق موضوع به موضوع جدید باشد. کلید، پاسخ به عنوان یک پاسخ واقعی طبقه بندی می شود. در غیر این صورت، اگر فواصل موضوع به هر نحوی تغییر کند، پاسخ یک پاسخ آهنگی است

 


\new PianoStaff <<
  \new Staff \fixed c' {
    \key g \minor
    R1 |
    r2 r8 \once \override NoteHead.color = #blue g bes d |
    cis4 d r8 e16 f g8 f16 e |
  }
  \new Staff {
    \clef bass
    \key g \minor
    r8 \once \override NoteHead.color = #red d' ees' g fis4 g |
    r8 a16 bes c'8 bes16 a bes4 g |
    r8 a16 g f8 g16 a bes8 g e cis' |
  }
>>

 

نمونه ای از پاسخ آهنگی در J.S. فوگ fugue باخ شماره 16 در گی مینور، BWV 861، از کلاویه خوش خلق، کتاب 1. اولین نت موضوع، D (به رنگ قرمز)، نت غالب برجسته ای است که می طلبد نت اول پاسخ ( به رنگ آبی) صدا به عنوان تونیک، G.
هنگامی که موضوع با یک نت غالب برجسته شروع می شود، یا زمانی که یک نت غالب برجسته بسیار نزدیک به ابتدای موضوع وجود دارد، معمولاً پاسخ آهنگین ضروری است.  برای جلوگیری از تضعیف کلید فوگ fugue، این نت یک چهارم به تونیک منتقل می شود تا یک پنجم به سوپرتونیک. به همین دلیل ممکن است پاسخ چنین موضوعی در کلید فرعی باشد.

در حین پاسخ، صدایی که قبلاً موضوع در آن شنیده می شد، با مطالب جدیدی همراه است. اگر این مطلب جدید در اظهارات بعدی موضوع مورد استفاده مجدد قرار گیرد، آن را ضد موضوع می نامند. اگر این مطالب همراه فقط یک بار شنیده شود، به سادگی به عنوان کنترپوان آزاد نامیده می شود.

 

فاصله یک پنجم به یک چهارم معکوس می شود (ناسونانس) و بنابراین نمی توان در کنترپوان معکوس، بدون آماده سازی و تفکیک، از آن استفاده کرد.
ضد موضوع در نقطه مقابل معکوس در اکتاو یا پانزدهم (دو اکتاو) نوشته می شود. تمایز بین استفاده از کنترپوان آزاد و ضد سوژه های معمولی همراه با سوژه/پاسخ فوگ fugue است، زیرا برای اینکه در بیش از یک نمونه همراه با سوژه شنیده شود، سوژه ضد سوژه باید بتواند هنگام پخش در بالا یا پایین به درستی صدا کند. موضوع، و باید در نقطه مقابل معکوس (دوگانه) تصور شود.

در موسیقی تونال، ردیف‌های کنترپونتال وارونه باید بر اساس قوانین خاصی نوشته شود، زیرا چندین ترکیب فاصله‌ای، در عین اینکه در یک جهت قابل قبول هستند، در صورت وارونه شدن جایز نیستند.

به عنوان مثال، یک پنجم کامل به طور متضاد قابل قبول است، در حالی که وارونگی یک پنجم کامل منجر به چهارم کامل می شود که بر خلاف پنجم کامل، ناهماهنگی محسوب می شود و نیاز به آماده سازی و تفکیک مناسب دارد.ضد موضوع، اگر همزمان با پاسخ به صدا درآید، به زیر و بمی پاسخ منتقل می شود. سپس هر صدا با موضوع یا پاسخ خود پاسخ می‌دهد و ممکن است سوژه‌های دیگر یا کنترپوان آزاد شنیده شوند.

مرسوم است که در نمایش ورودی های متناوب موضوع (S) با ورودی های پاسخ (الف) قرار می گیرد. با این حال، این ترتیب گاهی اوقات متفاوت است. به عنوان مثال، نمایشگاه از J.S. Clavier خوش خلق باخ، کتاب 1 فوگ fugue شماره 1 در سی ماژور، BWV 846 از یک توضیح SAAS (موضوع-پاسخ-پاسخ-موضوع) استفاده می کند. یک کدت کوتاه اغلب شنیده می شود که عبارات مختلف موضوع و پاسخ را به هم متصل می کند، هر کدام را به آرامی به هم متصل می کند و اغلب مدولاسیون بین تونیک و کلید پاسخ را تسهیل می کند. کدتا، مانند سایر بخش‌های نمایشگاه، ممکن است در طول باقیمانده فوگ مورد استفاده مجدد قرار گیرد.

اولین پاسخ باید در اسرع وقت پس از بیان اولیه موضوع ارائه شود. بنابراین، اولین کدتا اغلب وجود ندارد یا بسیار کوتاه است. در مثال بالا نشان داده شده از J.S. فوگ fugue باخ شماره 16 در G مینور، BWV 861، اولین کدتا وجود ندارد. موضوع بر روی ربع نت (یا قلاب دوزی) B♭ ضرب سوم میزان دوم به پایان می رسد، که G ابتدایی پاسخ تونال را هماهنگ می کند.

کدهای بعدی ممکن است به طور قابل توجهی طولانی تر باشند، و اغلب برای توسعه مطالب شنیده شده در موضوع/پاسخ و ضدموضوع و احتمالاً معرفی ایده های شنیده شده در ضد موضوع دوم یا کنترپوان آزاد مورد استفاده قرار می گیرند. آنها همچنین ممکن است برای به تاخیر انداختن، و در نتیجه افزایش تاثیر، ورود مجدد سوژه در صدای دیگر حضور داشته باشند. در نهایت، آنها ممکن است معابر تعدیلی برای بازگشت فوگ fugue به تونیک باشند.

نمایش معمولاً زمانی به پایان می رسد که همه صداها بیانیه ای از موضوع یا پاسخ داده باشند. در برخی فوگ‌ها، به‌ویژه آن‌هایی که تعداد صداهای فرد دارند، نمایش با یک ورودی اضافی، یا ارائه اضافی موضوع در صدایی که قبلاً وارد شده است، به پایان می‌رسد. علاوه بر این، ورود یکی از صداها ممکن است تا مدت زیادی بعد شنیده نشود. به عنوان مثال، در J.S. فوگ باخ در سی مینور برای اندام، BWV 549، ورودی سوژه با پایین‌ترین صدا (که توسط پدال‌های ارگ پخش می‌شود)، تا نزدیک پایان فوگ fugue شنیده نمی‌شود.

Episode اپیزود

ورودی‌های بیشتر موضوع ممکن است به دنبال توضیح اولیه یا بلافاصله یا جدا از قسمت‌ها باشد. مطالب اپیزودیک همیشه تعدیل‌کننده است و معمولاً بر اساس برخی ایده‌های موسیقایی است که در نمایشگاه شنیده می‌شود. هر قسمت کارکرد اصلی انتقال به یک کلید جدید برای ورود بعدی موضوع را دارد، و همچنین ممکن است رهایی از سختگیری فرم مورد نیاز توسط نمایش را فراهم کند.

آندره گدالژ، معلم موریس راول، اظهار داشت که قسمت فوگ fugue عموماً بر اساس یک سری تقلید از موضوع است که تکه تکه شده است.

 

Development توسعه

ورودی های بیشتر سوژه یا مدخل های میانی در سرتاسر فوگ fugue رخ می دهد. توسعه باید موضوع یا پاسخ را حداقل یک بار به طور کامل بیان کند، و همچنین ممکن است در ترکیب با هر ضد موضوعی از شرح، ضد موضوع جدید، کنترپوان آزاد، یا هر یک از این موارد در ترکیب شنیده شود. غیرمعمول است که آزمودنی به تنهایی با یک صدای واحد در ورودی های میانی وارد شود. بلکه معمولاً با حداقل یکی از سوژه‌های متقابل و/یا سایر همراهی‌های مخالف مجانی شنیده می‌شود.

ورودی‌های میانی معمولاً در کلیدهایی غیر از تونیک رخ می‌دهند. اینها اغلب کلیدهای مرتبط نزدیک مانند غالب و فرعی نسبی هستند، اگرچه ساختار کلیدی فوگ ها بسیار متفاوت است. در فوگ های جی.اس. باخ، اولین مدخل میانی اغلب در ماژور یا مینور نسبی کلید کلی اثر اتفاق می‌افتد، و زمانی که موضوع فوگ fugue نیاز به پاسخ آهنگین دارد، یک ورودی در غالب اصلی یا مینور نسبی دنبال می‌شود.

در فوگ های آهنگسازان قبلی (به ویژه Buxtehude و Pachelbel)، مدخل های میانی در کلیدهای غیر از تونیک و غالب، استثنا هستند، و غیر مدولاسیون هنجار. یکی از نمونه‌های معروف چنین فوگ‌های غیر تعدیلی در پرلودیوم Buxtehude (Fugue and Chaconne) در C، BuxWV 137 رخ می‌دهد.

هنگامی که ورودی موضوع و مطالب پاسخ وجود ندارد، آهنگساز می تواند موضوع را با تغییر آن توسعه دهد. این را یک ضد توضیح می نامند،  که اغلب از وارونگی موضوع استفاده می کند، اگرچه این اصطلاح گاهی مترادف با مدخل میانی به کار می رود و همچنین ممکن است شرح موضوعات کاملاً جدید را توصیف کند، مانند مواردی که در فوگ های دوگانه با آن مواجه می شویم.

در هر یک از ورودی های یک فوگ fugue ، سوژه ممکن است با وارونگی، رتروگراد (جایی که سوژه پشت به جلو شنیده می شود)، کاهش (کاهش مقادیر ریتمیک سوژه توسط یک عامل خاص)، افزایش (بزرگ شدن) تغییر یابد. مقادیر ریتمیک موضوع توسط یک عامل خاص)، یا هر ترکیبی از آن.

 

Example and analysis مثال و تحلیل

گزیده زیر، میزان های 7-12 از J.S. فوگ fugue شماره 2 باخ در سی مینور، BWV 847، از Clavier خوش خلق، کتاب 1 کاربرد بسیاری از ویژگی های شرح داده شده در بالا را نشان می دهد. فوگ برای صفحه کلید و در سه صدا، با سوژه های معمولی است. این گزیده در آخرین ورودی نمایشگاه باز می شود: سوژه با باس صدا می دهد، سوژه اول در تریبل، در حالی که صدای میانی نسخه دومی از سوژه دوم را بیان می کند که با ریتم مشخص سوژه به پایان می رسد. و همیشه همراه با اولین نسخه از سوژه دوم استفاده می شود.

پس از این، یک قسمت از تونیک به ماژور نسبی با استفاده از توالی، به شکل یک کانون همراه در چهارم تغییر می کند. ورود در E♭ ماژور با یک آهنگ شبه کامل در سراسر خط میزان مشخص می شود، از ضربان یک چهارم نت آخر میزان اول تا ضرب اول میزان دوم در سیستم دوم، و اولین ورودی میانی. در اینجا، باخ، سوژه دوم را تغییر داده است تا با تغییر حالت سازگار شود.

 

fugue
تجزیه و تحلیل بصری J.S. فوگ fugue باخ شماره 2 در سی مینور، BWV 847، از Clavier خوش خلق، کتاب 1 (میزان 7-12)

fugue

آونگ

بهترین آموزشگاه موسیقی ( Music Institute ) در غرب تهران 1403 (West Tehran )

Upload/Select an audio or use external audio url to work this widget.

تگ پست :

اشتراک گذاری :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *