chamber
موسیقی مجلسی Chamber music:
شکلی از موسیقی کلاسیک است که برای گروه کوچکی از سازها ساخته می شود – به طور سنتی گروهی که می تواند در یک اتاق قصر یا یک اتاق بزرگ قرار بگیرد. به طور کلی، شامل هر موسیقی هنری است که توسط تعداد کمی از نوازندگان اجرا می شود، با یک نوازنده به یک قسمت (بر خلاف موسیقی ارکسترال که در آن هر قسمت زهی توسط تعدادی نوازنده اجرا می شود). با این حال، طبق قرارداد، معمولاً شامل اجرای سازهای انفرادی نمی شود.
موسیقی مجلسی chamber music به دلیل ماهیت صمیمی آن به عنوان «موسیقی دوستان» توصیف شده است. برای بیش از 100 سال، موسیقی مجلسی عمدتاً توسط نوازندگان آماتور در خانه های خود نواخته می شد و حتی امروز که اجرای موسیقی مجلسی از خانه به سالن کنسرت مهاجرت کرده است، هنوز بسیاری از نوازندگان، چه آماتور و چه حرفه ای، موسیقی مجلسی را برای لذت خود می نوازند. نواختن موسیقی مجلسی به مهارت های خاصی اعم از موسیقایی و اجتماعی نیاز دارد که با مهارت های لازم برای نواختن آثار انفرادی یا سمفونیک متفاوت است.
یوهان ولفگانگ فون گوته موسیقی مجلسی chamber music(مخصوصاً موسیقی کوارتت زهی) را به عنوان «چهار انسان منطقی در حال گفتگو» توصیف کرد. این پارادایم محاوره ای – که به نحوه معرفی یک ساز ملودی یا موتیف اشاره دارد و سپس سازهای دیگر با یک موتیف مشابه «پاسخ» می دهند – رشته ای بوده است که در طول تاریخ آهنگسازی موسیقی مجلسی chamber music از پایان قرن هجدهم تا به امروز بافته شده است. تشبیه به گفتگو در توصیف و تحلیل ساختههای موسیقی مجلسی تکرار میشود.
تاریخچه Chamber music:
موسیقی مجلسی chamber music از اولین آغاز خود در دوره قرون وسطی تا به امروز، بازتابی از تغییرات در فناوری و جامعه ای بوده است که آن را تولید کرده است.
آغازهای اولیه
افلاطون، ارسطو، بقراط و جالینوس در این چوبتراشی خیالانگیز از سال 1516، قطعهای را بر روی ویول مینوازند.
در طول قرون وسطی و اوایل رنسانس، سازها عمدتاً به عنوان همراهی برای خوانندگان مورد استفاده قرار می گرفتند. نوازندگان زهی همراه با ردیف ملودی که توسط خواننده خوانده می شد، می نواختند. همچنین گروههای صرفاً ساز، اغلب از پیش سازهای زهی خانواده ویولن، به نام همسران وجود داشتند.
برخی از تحلیل گران منشاء گروه های ساز کلاسیک را دوربین سونات دا (سونات مجلسی chamber ) و سونات دا کیزا (سونات کلیسا) می دانند. اینها آهنگسازی برای یک تا پنج یا چند ساز بودند. دوربین سونات دا مجموعه ای از حرکات آهسته و سریع بود که با آهنگ های رقص در هم آمیخته بود. سونات دا کیزا هم همینطور بود، اما رقص ها حذف شدند.
این فرم ها به تدریج به سونات سه گانه باروک تبدیل شدند – دو ساز سه گانه و یک ساز باس، اغلب با یک کیبورد یا سایر سازهای آکوردی (برای مثال هارپسیکورد، ارگ، چنگ یا عود) که هارمونی را پر می کند. هم ساز باس و هم ساز آکوردال بخش پیوسته باسو را می نوازند.
در دوره باروک، موسیقی مجلسی chamber به عنوان یک سبک به وضوح تعریف نشده بود. اغلب، آثار را میتوان با هر گونه ساز، در گروههای ارکستر یا مجلسی نواخت. به عنوان مثال، هنر فوگ اثر یوهان سباستین باخ را می توان با ساز کیبورد (هارپسیکورد یا ارگ) یا کوارتت زهی یا ارکستر زهی نواخت. سازهای سونات های سه گانه نیز اغلب به صورت انعطاف پذیر مشخص می شد. برخی از سوناتهای هندل برای «فلوت آلمانی، هوبوی [ابو] یا ویولن» نواخته میشوند
خطوط باس را میتوان با ویلون، ویولن سل، تئوربو یا باسون نواخت، و گاهی اوقات سه یا چهار ساز به صورت هماهنگ به خط بیس میپیوندند. گاهی آهنگسازان حرکات گروه های مجلسی chamber را با حرکات ارکستر آمیخته می کردند. به عنوان مثال، “Tafelmusik” (1733) Telemann دارای پنج مجموعه حرکت برای ترکیب های مختلف سازها است که با یک بخش کامل ارکستر به پایان می رسد.
موسیقی مجلسی chamber باروک اغلب مخالف بود. یعنی هر ساز مواد ملودی یکسانی را در زمانهای مختلف مینواخت و یک بافت پیچیده و در هم تنیده از صدا ایجاد میکرد. از آنجا که هر ساز اساساً ملودی های یکسانی را می نواخت، همه سازها برابر بودند. در سونات سه گانه، اغلب ساز صعودی یا تکنوازی وجود ندارد، اما هر سه ساز اهمیت یکسانی دارند.
نوازندگان سبک باروک در حال نواختن یک سونات سه گانه، نقاشی ناشناس قرن هجدهم
نقش هارمونیک کیبورد یا سایر سازهای آکوردی فرعی بود و معمولاً قسمت کیبورد حتی نوشته نمی شد. در عوض، ساختار آکوردی قطعه با کدهای عددی روی خط باس مشخص می شد که باس فیگور نامیده می شد.
در نیمه دوم قرن هجدهم، ذائقهها شروع به تغییر کردند: بسیاری از آهنگسازان سبک جدید و سبکتر گالانت را با «بافت نازکتر، … و ملودی و باس واضحتر» به پیچیدگیهای کنترپوان ترجیح دادند. اکنون رسم جدیدی پدید آمد که شکل جدیدی از موسیقی مجلسی chamber را به وجود آورد: سرناد. حامیان از نوازندگان خیابانی دعوت کردند تا کنسرت های شبانه را در زیر بالکن خانه هایشان، دوستان و عاشقانشان اجرا کنند. حامیان و نوازندگان آهنگسازان را سفارش دادند.
برای نوشتن مجموعه های مناسب از رقص ها و آهنگ ها، برای گروه های دو تا پنج یا شش نفره. به این آثار سرناد، شبگرد، دیورتیمنتی یا کاساسیون (از gasse=خیابان) می گفتند. جوزف هایدن جوان مأمور نوشتن چند مورد از اینها شد.
هایدن، موتزارت و سبک کلاسیک
به طور کلی جوزف هایدن را به خلق فرم مدرن موسیقی مجلسی که ما می شناسیم نسبت می دهند، اگرچه محققان امروزی مانند راجر هیکمن استدلال می کنند “این ایده که هایدن کوارتت زهی را اختراع کرد و به تنهایی این ژانر را پیش برد، تنها مبتنی بر تصور مبهم از تاریخ واقعی ژانر کوارت قرن هجدهم است.
یک حرکت آغازین در فرم سونات، معمولا با دو مضمون متضاد، به دنبال یک بخش توسعه که در آن مواد موضوعی دگرگون شده و جابجا میشود، و با خلاصهنویسی دو مضمون اولیه به پایان میرسد.
یک حرکت غنایی در سرعتی آهسته یا متوسط، که گاهی از سه بخش ساخته شده است که خود را به ترتیب A–B–C–A–B–C تکرار میکنند و گاهی مجموعهای از تغییرات.
مینوئت یا اسکرو، حرکتی سبک در زمان سه ربع، با بخش اصلی، بخش سه گانه متضاد و تکرار بخش اصلی.
بخش پایانی سریع در فرم روندو، مجموعه ای از بخش های متضاد با یک بخش اصلی باز کردن و بسته شدن حرکت، و تکرار بین هر بخش.
هایدن به هیچ وجه تنها آهنگسازی نبود که حالت های جدیدی از موسیقی مجلسی chamber را توسعه می داد. حتی قبل از هایدن، بسیاری از آهنگسازان در حال آزمایش فرم های جدید بودند. جیووانی باتیستا سامارتینی، ایگناز هولزباوئر و فرانتس خاور ریشتر پیش سازهای کوارتت زهی را نوشتند. فرانتس ایگناز فون بیکه (1733-1803)، با کوئینتت پیانو در مینور (1770) و 17 کوارتت زهی نیز یکی از پیشگامان موسیقی مجلسی دوره کلاسیک بود.
یکی دیگر از آهنگسازان مشهور موسیقی مجلسی chamber آن دوره، ولفگانگ آمادئوس موتزارت بود. هفت تریو پیانوی موتزارت و دو کوارتت پیانو اولین کسانی بودند که اصل مکالمه را در موسیقی مجلسی با پیانو به کار بردند. تریوهای پیانوی هایدن اساساً سوناتهای پیانو هستند که ویولن و ویولن سل عمدتاً نقشهای فرعی را ایفا میکنند و خطوط سهبلند و باس موسیقی پیانو را دو برابر میکنند. اما موتزارت به سیمها نقش مستقلی میدهد و از آنها بهعنوان پیشخوان پیانو استفاده میکند و صدای تک تک آنها را به مکالمه موسیقی مجلسی اضافه میکند.
موتزارت کلارینت تازه اختراع شده را وارد زرادخانه موسیقی مجلسی chamber کرد، با گروه کگلشتات برای ویولا، کلارینت و پیانو، K. 498، و کوئینتت برای کلارینت و کوارتت زهی، K. 581. او همچنین گروه های نوآورانه دیگری، از جمله پنج، دو، ویلون، 4، 7، 7، ویلون، را امتحان کرد. کوارتتهای فلوت و زهی و ترکیبهای مختلف سازهای بادی. او شش کوئنتت زهی برای دو ویولن، دو ویولا و ویولن سل نوشت که به بررسی تنورهای غنی ویولا می پردازد و بعد جدیدی به مکالمه کوارتت زهی می بخشد.
کوارتت های زهی موتزارت اوج هنر کلاسیک محسوب می شوند. شش کوارتت زهی که او به هایدن، دوست و مرشد خود تقدیم کرد، آهنگساز بزرگتر را برانگیخت تا به پدر موتزارت بگوید: “من به عنوان یک مرد صادق در پیشگاه خداوند به شما می گویم که پسر شما بزرگترین آهنگساز است که من شخصاً یا از نظر شهرت شناخته ام. او دارای ذوق است و از آن مهم تر، عمیق ترین دانش آهنگسازی است.”
بسیاری از آهنگسازان دیگر در این دوره تصانیف مجلسی chamber نوشتند که در آن زمان محبوبیت داشتند و هنوز هم نواخته می شوند. لوئیجی بوکرینی، آهنگساز و نوازنده ویولن سل ایتالیایی، نزدیک به صد کوارتت زهی و بیش از صد کوئنتت برای دو ویولن، ویولا و دو ویولن سل نوشت. در این گروه نوآورانه که بعداً توسط شوبرت مورد استفاده قرار گرفت، بوچرینی تکنوازی پر زرق و برق و جذاب را به ویلنسل اصلی به عنوان ویترینی برای نوازندگی خود می دهد. ویولن کارل دیترز فون دیترزدورف و یوهان باپتیست وانهال، نوازنده ویولن سل، که هر دو کوارتتهای پیکاپ را با هایدن در ویولن دوم و موتزارت ویولا مینواختند، آهنگسازان موسیقی مجلسی محبوب آن دوره بودند.
از خانه به سالن
کپی پیانوفورته از سال 1805
آغاز قرن نوزدهم شاهد تغییرات شگرفی در جامعه و فناوری موسیقی بود که تأثیرات گستردهای بر نحوه آهنگسازی و نواختن موسیقی مجلسی chamber داشت.
فروپاشی نظام اشرافی
در طول قرن هجدهم، آهنگساز معمولاً کارمند یک اشراف بود و موسیقی مجلسی chamber که او می ساخت برای لذت نوازندگان و شنوندگان اشرافی بود. برای مثال، هایدن، کارمند نیکولاس اول، شاهزاده استرهازی، عاشق موسیقی و نوازنده آماتور باریتون بود، که هایدن بسیاری از سه تارهای خود را برای او نوشت. موتزارت سه کوارتت زهی برای پادشاه پروس، فردریک ویلیام دوم، نوازنده ویولن سل نوشت. بسیاری از کوارتت های بتهوون ابتدا با حامی کنت آندری رازوموفسکی با ویولن دوم اجرا شد. بوکرینی برای پادشاه اسپانیا سروده است.
با افول اشرافیت و ظهور نظم های اجتماعی جدید در سراسر اروپا، آهنگسازان به طور فزاینده ای مجبور به کسب درآمد از طریق فروش آهنگ های خود و اجرای کنسرت بودند. آنها اغلب کنسرت های اشتراکی برگزار می کردند که شامل اجاره سالن و جمع آوری رسید اجرا می شد. آنها به طور فزاینده ای موسیقی مجلسی chamber را نه تنها برای مشتریان ثروتمند، بلکه برای نوازندگان حرفه ای می نوشتند که برای مخاطبان پولی می نوازند.
تغییر در ساختار سازهای زهی
در آغاز قرن نوزدهم، نینوازان روشهای جدیدی را برای ساخت ویولن، ویولا و ویولن سل ابداع کردند که به این سازها لحن غنیتر، حجم بیشتر و قدرت حمل بیشتری میداد. همچنین در این زمان، کمانسازان آرشه ویولن را طولانیتر میکردند، با نوار موی ضخیمتر تحت کشش بیشتر. این پروجکشن بهبود یافته و همچنین تکنیک های جدید تعظیم را ممکن می سازد.
در سال 1820، لوئیس اسپور، تکیه گاه چانه را اختراع کرد که به نوازندگان ویولن آزادی حرکت بیشتری در دست چپشان می داد تا تکنیکی زیرک تر داشته باشند. این تغییرات به اثربخشی اجراهای عمومی در سالن های بزرگ کمک کرد و مجموعه تکنیک های موجود برای آهنگسازان موسیقی مجلسی chamber را گسترش داد.
اختراع پیانوفورته
در طول دوران باروک، هارپسیکورد یکی از سازهای اصلی مورد استفاده در موسیقی مجلسی chamber بود. هارپسیکورد برای چیدن سیم از قلاب استفاده می کرد و صدای لطیفی داشت. به دلیل طراحی هارپسیکورد، حمله یا وزنی که نوازنده با آن کیبورد را می نواخت، صدا و لحن را تغییر نمی داد. بین سالهای 1750 تا اواخر دهه 1700، هارپسیکورد به تدریج از کار افتاد. در اواخر دهه 1700، پیانوفورته به عنوان یک ساز برای اجرا محبوبیت بیشتری پیدا کرد.
اگرچه پیانوفورته توسط بارتولومئو کریستوفوری در آغاز دهه 1700 اختراع شد، اما تا پایان آن قرن به طور گسترده مورد استفاده قرار نگرفت، زمانی که پیشرفتهای فنی در ساخت آن، آن را به ابزاری مؤثرتر تبدیل کرد. برخلاف هارپسیکورد، پیانو فورته میتوانست دینامیک نرم یا بلند و حملات اسفورزاندوی تیز را بسته به میزان سختی یا نرمی نوازنده کلیدها را بنوازد.[19] پیانوفورته بهبودیافته توسط موتزارت و دیگر آهنگسازان، که شروع به آهنگسازی گروههای مجلسی با نقش اصلی پیانو کردند، پذیرفته شد.
پیانو قرار بود در قرن نوزدهم بیش از پیش مسلط شود، به طوری که بسیاری از آهنگسازان، مانند فرانتس لیست و فردریک شوپن، تقریباً منحصراً برای پیانو سولو (یا پیانو سولو با ارکستر) می نوشتند.
بهترین آموزشگاه موسیقی ( Music Institute ) در غرب تهران 1403 (West Tehran )