پرندگان و آواز پرندگان Birdsong حداقل از قرن چهاردهم میلادی در موسیقی کلاسیک غربی نقش داشتهاند، زمانی که آهنگسازانی مانند ژان وایلانت در برخی از آثار خود از آواز پرندگان Birdsong نقل قول کردند. از جمله پرندگانی که آواز آنها بیشتر در موسیقی استفاده میشود، میتوان به بلبل و فاخته اشاره کرد.
آوای معروف فاخته در موسیقی توسط بتهوون، دلیوس، هندل، رسپیگی، ریمسکی-کورساکف، سن سانس و ویوالدی استفاده شده است. حکاکی توسط جان جرارد کولمانز، ۱۸۷۳
آهنگسازان و نوازندگان از آواز پرندگان Birdsong و عادات پرندگان در موسیقی خود به روشهای مختلفی استفاده کردهاند: آنها میتوانند از صداها الهام بگیرند؛ میتوانند عمداً آواز پرندگان Birdsong را در یک اثر تقلید کنند؛ میتوانند ضبطهای پرندگان را در آثار خود بگنجانند، همانطور که اوتورینو رسپیگی برای اولین بار انجام داد؛ یا مانند نوازنده ویولنسل بئاتریس هریسون در سال ۱۹۲۴ و اخیراً نوازنده جاز دیوید روتنبرگ، میتوانند با پرندگان دوئت کنند.
نویسندگانی از جمله روتنبرگ ادعا کردهاند که پرندگانی مانند توکای گوشهگیر در گامهای سنتی همانطور که در موسیقی انسان استفاده میشود، آواز میخوانند، اما حداقل یک پرنده آوازخوان، یعنی چکاوک بلبل، نتها را به این روش انتخاب نمیکند. با این حال، در میان پرندگانی که عادت دارند عبارات یا صداهایی را از گونههای دیگر مانند سار قرض بگیرند، نحوه استفاده آنها از تغییرات ریتم، روابط زیر و بمی موسیقی و ترکیب نتها میتواند شبیه موسیقی باشد.
محدودیتهای حرکتی مشابه در آواز انسان و پرندگان ممکن است باعث شده باشد که این پرندگان ساختارهای آوازی مشابهی داشته باشند، از جمله “خطوط ملودیک قوسی شکل و نزولی در عبارات موسیقی”، نتهای بلند در انتهای عبارات و معمولاً تفاوتهای کوچک در زیر و بمی بین نتهای مجاور، حداقل در پرندگانی با ساختار آوازی قوی مانند درختخزنده اوراسیایی.
آواز پرندگان Birdsong تأثیر بر موسیقی
موسیقیشناسانی مانند متیو هد و سوزانا کلارک معتقدند که آواز پرندگان Birdsong تأثیر زیادی، هرچند مسلماً غیرقابل سنجش، بر توسعه موسیقی داشته است.آواز پرندگان Birdsong از چندین طریق بر آهنگسازان تأثیر گذاشته است: آنها میتوانند از آواز پرندگان Birdsong الهام بگیرند؛آنها میتوانند عمداً آواز پرندگان Birdsong را در یک قطعه تقلید کنند؛ آنها میتوانند ضبطهای پرندگان را در آثار خود بگنجانند؛یا میتوانند با پرندگان دوئت کنند.
تقلید از آواز پرندگان Birdsong
در موسیقی کلاسیک
“سومر ایکومن این است، لوده کوکو میخوانَد”، آغاز یک آهنگ انگلیسی قرن سیزدهمی برای صداهای چندگانه است.
آهنگسازان صداهای پرندگان متنوعی را برای کار در اختیار دارند، از آواز و آوای واقعی پرندگان گرفته تا ظاهر و حرکات پرندگان، چه واقعی، چه خیالی (مانند ققنوس) یا واقعاً مکانیکی. آنها میتوانند از این مواد به معنای واقعی کلمه استفاده کنند و صداهای آنها را تقلید کنند، مانند زمانی که سرگئی پروکوفیف از یک ابوا برای صدای اردک در پیتر و گرگ استفاده میکند؛ این ممکن است پرندگان را به صورت نمادین نشان دهد؛ یا ممکن است یک تصور کلی ایجاد کند، مانند زمانی که ویوالدی تصویری از پرندگان در حال حرکت و آواز خواندن در چهار فصل نقاشی میکند.
دو پرنده به ویژه محبوب، بلبل و فاخته هستند. آواز بلبل توسط آهنگسازانی از جمله هندل مورد استفاده قرار گرفته است که آن را در آریای “پرنده شیرین” در L’Allegro, il Penseroso ed il Moderato، در “گروه کر بلبل” در Solomon و در کنسرتو ارگ “شماره 13” خود که با نام “فاخته و بلبل” شناخته میشود، نقل کردهاند. این آواز در اپرای هیپولیت اثر رامو، پرندگان اثر رسپیگی و سمفونی سوم بتهوون نیز دیده میشود.
بلبلها را همچنین میتوان در آثار گلینکا، مندلسون، لیست، بالاکیرف، گریگ، گرانادوس، راول و میلهاد یافت. آوای متمایز فاخته در سرود انگلیسی قرن سیزدهم “Sumer is icumen in” استفاده شده است که احتمالاً اولین نمونه از آوای پرنده در نتنویسی موسیقی است.در سال ۱۶۵۰، آتاناسیوس کیرشر در دانشنامه خود، موسورجیا یونیورسالیس، آوای چندین پرنده را با نتنویسی موسیقیایی نمایش داد.
آوازهای خروس، مرغ، فاخته و بلدرچین (و گفتار طوطی) در اثر آتاناسیوس کیرشر، موسورجیا یونیورسالیس، ۱۶۵۰
سونات رپراتیوا اثر هاینریش بیبر، حدود سال ۱۶۶۹، در بخشهایی با نام پرندگان و سایر حیوانات ساخته شده است. در این سونات از خشخش سیمها و همآواییهای ناهماهنگ برای تقلید از بلبل، فاخته، خروس و مرغ استفاده شده است
چندین آهنگساز آثاری نوشتهاند که چندین پرنده را به تصویر میکشند. در اثر قرن شانزدهمی کلمنت ژانکن، آواز پرندگان Birdsong ، خوانندگان نام پرندگان را ذکر میکنند و سپس آوازهای پرنده را با هجاهای بیمعنی به تصویر میکشند. اثر ژان فیلیپ رامو در سال ۱۷۲۴ به نام Rappel des oiseaux تنها در عنوان خود به وجود صدای پرندگان اشاره میکند؛در حالی که اثر جان والش در حدود سال ۱۷۱۵ به نام Bird Fancyer’s Delight مجموعهای از عبارات کوتاه است که با نام پرندگان برچسبگذاری شدهاند و هدف آن آموزش آواز خواندن به پرندگان قفسی بوده است.
از جمله آهنگسازان بزرگی که از آواز پرندگان Birdsong تقلید کردهاند میتوان به بتهوون (سمفونی پاستورال، موومان دوم)، دلیوس (در باب شنیدن اولین فاخته در بهار)، هندل (فاخته و بلبل)، رسپیگی (پرندگان)، ریمسکی-کورساکف (دختران برفی)، دورژاک، سن سانس (کارناوال حیوانات)، ویوالدی (کنسرتو در لا، فاخته) و گوستاو مالر (سمفونی اول، که در آن فاخته به جای سوم بزرگ یا سوم کوچک معمول، چهارمهای کامل را میخواند) اشاره کرد.
سازهایی که کمتر تقلید میشوند عبارتند از: چرخ ریسک بزرگ (سمفونی چهارم آنتون بروکنر)، سهره طلایی (ویوالدی)، لینت (کوپرن، هایدن و راخمانینف)، سینه سرخ (پیتر وارلاک)، پرستو (دورژاک و چایکوفسکی)، دم جنبانک (بنیامین بریتن) و …
مآگپی (در یک آهنگ موسورگسکی، و در اپرای نیمهسریای جیوآچینو روسینی در سال 1817، لا گازا لادرا، “زاغ دزد”). دورژاک انواع دیگری از پرندگان، از جمله کبوتر چاهی، چکاوک و گنجشک خانگی را گرامی داشت.
تم اردک پروکوفیف در پیتر و گرگ
در میان آهنگسازان قرن بیستم، اولیویه مسیان به طور گسترده از آواز پرندگان Birdsong استفاده کرد. کاتالوگ او مجموعهای هفت جلدی از قطعات تکنوازی پیانو بر اساس آواز پرندگان Birdsong است. قطعه ارکسترال او با عنوان «رؤیلِ آواز پرندگان Birdsong » تقریباً به طور کامل از آواز پرندگان Birdsong ساخته شده است. بسیاری از آثار دیگر او، از جمله «چهار بار برای پایان زمان»، به طور مشابه آواز پرندگان را در خود جای دادهاند.
مسیان خاطرنشان کرد که رونویسی طنین آواز پرندگان Birdsong برای کاتالوگ او «به ویژه دشوار» بود، زیرا آواز پرندگان Birdsongشامل طیف گستردهای از هارمونیکها است. او دریافت که باید «به ترکیبهای غیرمعمول نتها متوسل شود» و پیانو «تنها سازی بود که میتوانست با سرعت زیاد و در محدودههای بسیار بالای صوتی که برخی از پرندگان چیرهدستتر، مانند چکاوک جنگلی، چکاوک آسمانی، سسک باغی، چکچک سرسیاه، بلبل، توکای آوازخوان، سسک جگنی و سسک نیزن به آن نیاز دارند، صحبت کند.».
او افزود که تنها پیانو میتواند «صداهای ناهنجار، کوبهای و گوشخراش کلاغ… صدای خشخش … کارل نیلسن در آثاری مانند «آواز سیسکین»، پرندهای که به ندرت تقلید شده است، «چکاوک اول» و «بهار در فین» از بازنمایی صدای پرندگان استفاده کرده است، اگرچه بخش زیادی از تأثیر پرندگان بر آثار او در رنگهای ارکسترال و الگوهای زمانیاش نمایان است. ژان سیبلیوس ادعا میکرد که صدای درنا «موتیف زندگی من» است: این صدا توسط کلارینتها در «صحنه با درناها» در موسیقی فرعی او از کولما تقلید شده است. قطعه «قوی توئونلا» اثر سیبلیوس ملودی غمانگیزی روی کور آنگله دارد
منتقد موسیقی، ربکا فرانکس، با فهرست کردن شش قطعه از بهترین قطعات الهام گرفته از آواز پرندگان Birdsong، از قطعه «چکاوک صعودی» اثر رالف وان ویلیامز در سال 1914 تمجید میکند که با «یک خط ویولن تکنواز نقرهای بال میزند و به سرعت از آکورد آرام و گرفته ارکستر بالاتر میرود. هیچ شروع دیگری کاملاً شبیه به آن برای ایجاد فضای آنی وجود ندارد».
آلبوم «دور از دسترس پرندگان» (۲۰۱۳) اثر هانا تولیکی، از ترانهها و اشعار سنتی گالیک تشکیل شده است که از آواز پرندگان Birdsong تقلید میکنند؛ پنج موومان آن نمایانگر پرندگان کنارآبزی، پرندگان دریایی، مرغان وحشی، کلاغها و فاخته است. از دیگر آهنگسازانی که در موسیقی خود به طور گسترده از آواز پرندگان Birdsong استفاده کردهاند میتوان به امیلی دولیتل و هالیس تیلور اشاره کرد.
O Urubu e o Gavião
مدت زمان: ۳ دقیقه و ۱۲ ثانیه. ۳:۱۲
بخش همخوانی «O Urubu e o Gavião» («کرکس و شاهین») از ایالت ریودوژانیرو، چندین آواز پرندگان Birdsong را نقل میکند.
هالیس تیلور، متخصص موسیقیشناسی، تکنیکهای متعددی را که آهنگسازان هنگام اقتباس از آواز مرغ قصاب ابلق استرالیایی (Cracticus nigrogularis) استفاده کردهاند، ترسیم کرده است:
در طراحی آهنگسازی، آواز مرغ قصاب ابلق منبع پارامترهای ملودی، هارمونی، ریتم، ژست، کانتور، پوشش پویا، ساختار رسمی، طول عبارت (و تعادل صدا و سکوت)، گامها، تکرار، تصویر آکوستیک، نیت برنامهای و الهام شاعرانه یا روانی بوده است. عبارات فلوتمانند آنها به پیانو و باس، کلارینت و باسون، زایلوفون و ویولن اختصاص داده شده است. آنها در یک عروسک خیمهشببازی جاسازی شدهاند.
الکساندر لیبرمن، آهنگساز، آواز پرندگان Birdsong را روی نت موسیقی رونویسی میکند و آوای پرندگان را در آهنگسازیهای خود میگنجاند. گونههایی که او رونویسی کرده است شامل رن نوازنده (uirapuru)، لون معمولی، بلبل توکا، مرغ زنگولهای سفید، هوامی چینی، سسک بوتهای ژاپنی (uguisu)، طاووس معمولی، اوروپندول، فاخته و سار خالدار جاوهای و غیره است.
در سایر سنتهای موسیقی
تقلید از آواز پرندگان Birdsong در اجراهای صحنهای در ایالات متحده، به ویژه در دورانی که وودویل و چاتاکوآ محبوب بودند، محبوب بود. ضبطهای گرامافون از اجراهای سوت همراه با موسیقی بیکلام نیز محبوب بودند. از جمله نوازندگان برجسته در آمریکا میتوان به چارلز کرافورد گورست، چارلز کلوگ، جو بلمونت و ادوارد آویس اشاره کرد. از جمله نوازندگان برجسته در بریتانیا میتوان به الک شاو و پرسی ادواردز اشاره کرد.
از جمله نوازندگان جاز که استفاده از صداهایی مانند آواز پرندگان Birdsong را انتخاب کردهاند، میتوان به پل وینتر (Flyway) و جف سیلوربوش (مادربزرگ میکی) اشاره کرد.[26] چارلی پارکر، نوازنده ساکسیفون بداهه نواز، معروف به «برد»، خطوط ملودیک سریع و روان، با عناوینی مانند «یاردبرد سوئیت»، «پرندهشناسی»، «پرنده» را نواخت.
«کرم را میگیرد» و «پرنده بهشت».
ایمانی سانگا، محقق فولکلور، سه روش طبقهبندی و درک آواز پرندگان Birdsong را در بافت آفریقایی مشخص میکند: اینکه پرندگان آواز میخوانند، نوازنده هستند و موادی برای آهنگسازی هستند. او خاطرنشان میکند که نوازندگان غربی نیز از پرندگان در آهنگسازی استفاده میکنند. سانگا اشاره میکند که مطالعهای در سال 1982 توسط فلد توضیح داد که در موسیقی کالولی، پرندگان به عنوان ارواحی درک میشوند که میخواهند از طریق آواز خود با زندگان ارتباط برقرار کنند.
او داستانهایی را که در آفریقا با آنها بزرگ شده است، توصیف میکند و تأکید میکند که مردم داستانهایی در مورد پرندگان میسازند تا حضور آنها را در اطراف خود توجیه کنند. برداشت او از پرندگان بر زندگی روزمرهاش تأثیر گذاشت و خاطراتی را ایجاد کرد که در آن پرندگان معمولی، کبوترهای گردن حلقهای و نوکشاخهای زمینی آفریقایی، مهم بودند.
هلنا سیمونت، مردمشناس، مینویسد که مردم یورمه در شمال غربی مکزیک صداهای حیوانات از جمله آواز پرندگان Birdsong را با یک «فلوت عصایی ساده» در اجراهای آیینی با آواز، موسیقی و رقص مینوازند. واقعیت مقدس آنها که بدین ترتیب به تصویر کشیده میشود، شامل تبدیل شدن به حیوانات در موجودات مسحور شدهشان است. جهان.
استفاده از آواز پرندگان Birdsong ضبط شده
یک صفحه تکی از قناریهای خانگی در سال 1953 که با آهنگهای کلاسیک لا پالوما و والس دانوب آبی آواز میخوانند
اوتورینو رسپیگی، آهنگساز ایتالیایی، با اثر خود به نام کاجهای رم (1923-1924)، ممکن است اولین کسی باشد که قطعهای موسیقی ساخته است که نیاز به آواز پرندگان Birdsong از پیش ضبط شده دارد. چند سال بعد، رسپیگی قطعه Gli Uccelli (“پرندگان”) را بر اساس قطعات باروک نوشت که از چهار پرنده مختلف تقلید میکرد، یکی برای هر موومان اثر پس از مقدمه آن:
“مقدمه” (بر اساس موسیقی برناردو پاسکوینی)
“La colomba” (“کبوتر”، بر اساس موسیقی ژاک دو گالو)
“La gallina” (“مرغ”، بر اساس موسیقی ژان فیلیپ رامو)
“L’usignuolo” (“بلبل”، بر اساس آهنگ محلی “Engels Nachtegaeltje” که توسط نوازنده چیرهدست، یاکوب ون آیک، نوشته شده است
“Il cucù” (“فاخته”، بر اساس موسیقی پاسکوینی)[5]
در سال 1972، آهنگساز فنلاندی، اینوجوانی روتاوارا، قطعه ارکسترال Cantus Arcticus (اپوس 61، که به عنوان کنسرتو برای پرندگان و ارکستر لقب گرفته است) را نوشت. این قطعه به طور گسترده از آواز پرندگان Birdsong ضبط شده و آوای پرندگان از قطب شمال، مانند صدای شیپور قوهای مهاجر، استفاده میکند.
در دهههای 1960 و 1970، چندین گروه موسیقی محبوب شروع به استفاده از جلوههای صوتی از جمله آواز پرندگان Birdsong در آلبومهای خود کردند. به عنوان مثال، گروه انگلیسی پینک فلوید جلوههای صوتی پرندگان را در آهنگهای آلبومهای 1969 خود، More و Ummagumma (به عنوان مثال، “Grantchester Meadows”) گنجاند. به طور مشابه، خواننده انگلیسی کیت بوش در آلبوم 2005 خود از آوای پرندگان استفاده کرد. هوایی.آهنگ معروف «بلکبرد» از گروه بیتلز در سال 1968 شامل آواز یک بلبشوی اوراسیایی واقعی در پسزمینه است.
گروه Sweet People در سال 1980 با آهنگ «و پرندگان آواز میخواندند» که آواز پرندگان Birdsong را با موسیقی امبینت ترکیب میکرد، به جمع 5 آهنگ برتر بریتانیا راه یافت. آهنگ دیگری که صرفاً شامل کلاژ آواز پرندگان Birdsong مختلف بود، در سال 2019 توسط انجمن سلطنتی حفاظت از پرندگان به عنوان تک آهنگ خیریه «بگذار طبیعت آواز بخواند» منتشر شد و به رتبه 18 در جدول بریتانیا رسید.
آهنگساز فرانسوی، فرانسوا-برنارد ماشه، به خاطر خلق موسیقیشناسی جانوری، مطالعه موسیقی حیوانات، شناخته شده است. مقاله او در سال 1983 با عنوان «موسیقیشناسی جانوری»، شامل مطالعهای در مورد «موسیقیشناسی پرندهای» است که در آن از «موسیقیهای حیوانات» و… صحبت میکند. اشتیاق به ارتباط با طبیعت.
از دیگر آهنگسازان اخیر که آواز پرندگان Birdsong ضبط شده تأثیر عمدهای بر آنها دارد، میتوان به آر. موری شافر، میشل گونویل، روزالی هیرز و استیون پرستون اشاره کرد. ای. جی. میترا، موسیقیشناس باغوحش هندی، از سال 2008 با استفاده از صداهای طبیعی پرندگان، حیوانات و قورباغهها موسیقی ساخته است.
کنسرتوی پرنده با آهنگ پیانو اثر جاناتان هاروی، که در سال 2003 برای اولین بار اجرا شد، از آواز آهسته پرندگان ساحل غربی آمریکا از جمله مرغ انجیرخوار باغی، گلپر نیلی و گنجشک تاج طلایی استفاده میکند تا پیچیدگی و تزئینات آنها را که در غیر این صورت برای گوش انسان بسیار سریع هستند و نمیتوانند تجزیه و تحلیل شوند، بررسی کند.
هرمیتاژ توکاها اثر استیون ناخمانوویچ (منتشر شده در سال 2020) شامل ده قطعه است که شامل آوازهای طیف گستردهای از پرندگان است، برخی از آنها به صورت آهسته و در کنترپوان با ویولن، ویولا، ویولن الکتریک و … اجرا میشوند. ویولا دِ آمور. این آهنگساز آهنگها را ضبط و موسیقی را در اوایل همهگیری ویروس کرونا، در فاصله یک مایل مربعی از جنگلهای ویرجینیا، خلق کرد.
آواز پرندگان Birdsong به عنوان موسیقی
بلبلها به خاطر آواز غنی و غیرمعمولشان مورد تحسین قرار میگیرند.
در 19 مه 1924، بئاتریس هریسون یک برنامه رادیویی بیبیسی پخش کرد که در آن در باغ خود در آکستد، ساری، در کنار بلبلهای آوازخوان که مجذوب موسیقی ویولنسل او شده بودند، ویولنسل مینواخت. این اولین پخش خارجی بیبیسی بود. این دوئت 90 سال بعد توسط جانت ولش، ویولنیست، در لینکلنشایر جشن گرفته شد. دیوید روتنبرگ، فیلسوف و نوازنده جاز، نیز به همین ترتیب در مارس 2000 با گروه خندق در باغ ملی پرندگان در پیتسبورگ یک دوئت بداهه اجرا کرد. در طبیعت وحشی، نر و ماده
مرغهای خندهزن نر دوئتهای پیچیدهای میخوانند، بنابراین «همنوازی» با یک نوازنده کلارینت انسانی از رفتار طبیعی پرنده سوءاستفاده میکند. این دوئت الهامبخش کتاب روتنبرگ در سال 2005 با عنوان «چرا پرندگان میخوانند» بود. روتنبرگ همچنین یک دوئت با یک مرغ چنگ استرالیایی ضبط کرده است.
روتنبرگ در کتاب «چرا پرندگان میخوانند»، ادعا میکند که پرندگان گامهای سنتی مورد استفاده در موسیقی انسان را مینوازند. او استدلال میکند که پرندگانی مانند مرغ ماهیخوار گوشهگیر در گام پنتاتونیک آواز میخوانند، در حالی که مرغ ماهیخوار جنگلی در گام دیاتونیک آواز میخوانند، به عنوان مدرکی مبنی بر اینکه آواز پرندگان Birdsong نه تنها مانند موسیقی به نظر میرسد، بلکه به معنای انسانی آن نیز موسیقی است.
ایدههای روتنبرگ در یک مستند بیبیسی در سال 2006 با همان عنوان کتاب بررسی شد. با این حال، این ادعا که پرندگان از فواصل موسیقی ثابت، مانند یک گام، استفاده میکنند، با مطالعهای در سال 2012 به رهبری مارسلو آرایا-سالاس، بومشناس، در تضاد است. این نشان داد که از 243 نمونه آواز بلبل، تنها 6 نمونه با فواصل استفاده شده در گامها مطابقت دارند.
مرغ قصاب ابلق آوازی استادانه با ویژگیهای موسیقیایی دارد.
لوئیس فیلیپه باپتیستا و رابین ای. کیستر در مقالهای در سال 2005 با عنوان “چرا آواز پرندگان Birdsong گاهی اوقات مانند موسیقی است” استدلال کردند که نحوه استفاده پرندگان از تغییرات ریتم، روابط زیر و بمی موسیقی و ترکیب نتها میتواند شبیه موسیقی باشد. آنها این نظریه را در نظر میگیرند که پرندگان گاهی اوقات از تغییرات در آواز برای جلوگیری از یکنواختی استفاده میکنند.
آنها خانوادههای پرندگانی را بررسی میکنند که معمولاً عبارات یا صداهایی را از گونههای دیگر قرض میگیرند. سار اروپایی یک پرنده قرض گیرنده خوب مطالعه شده است و الهام بخش آهنگسازی دبلیو. ای. موتسارت بوده است. به سار موتسارت مراجعه کنید.
آدام تیرنی و همکارانش در مقالهای در سال ۲۰۱۱ استدلال کردند که محدودیتهای حرکتی مشابه در آواز انسان و پرندگان، آنها را به داشتن ساختارهای آوازی مشابه، از جمله «خطوط ملودیک قوسی شکل و نزولی در عبارات موسیقی»، نتهای بلند در انتهای عبارات و معمولاً تفاوتهای کوچک در زیر و بمی بین نتهای مجاور، سوق میدهد.
آنها پرندگانی مانند سار اروپایی را که از صداهای وزوز یا کلیک زیادی که ناهماهنگ هستند استفاده میکنند، حذف کردند و در عوض پرندگانی با ساختار زیر و بمی قوی مانند گنجشک صحرایی Spizella pusilla (Emberizidae)، خزک درختی اوراسیایی Certhia familiaris (Certhiidae) و مرغ مینا تابستانی Piranga rubra (Thraupidae) را در نظر گرفتند.
هالیس تیلور در کتاب خود در سال ۲۰۱۷ استدلال کرد که آوازخوانیهای مرغ قصاب ابلق، موسیقی است و به تفصیل به ایرادات موسیقیشناسی در این مورد پاسخ داد. این با “(باز)آهنگسازیهای” مبتنی بر آواز پرندگان Birdsong بر اساس آوانگاریهای پرندگان، همراه با ضبطهای میدانی از مناطق دورافتاده استرالیا، همراه بود.
در قومموسیقیشناسی
مایکل سیلورز مینویسد که قومموسیقیشناسی چندگونهای، به ویژه پرندگان، میتواند درک چگونگی تولید موسیقی و هدف آن را بهبود بخشد و قومموسیقیشناسی را روشن کند. او حدود 150 مقاله قومموسیقیشناسی در مورد پرندگان پیدا کرد. او خاطرنشان کرد که برونو نتل، در بحث موسیقی کلاسیک ایرانی، اظهار داشت که گوش دادن به بلبل یک استعاره است؛ هرگز آواز خود را تکرار نمیکند، بنابراین گوش دادن به آن نشان میدهد که موسیقی انسانی نیز ممکن است تکرار نشود.
لادان نوشین از روایت نتل از بلبل برای توصیف خلقیات، بداههنوازی موسیقی، استفاده میکند، که البته نیاز به دانش ردیف، رپرتوار سنتی، دارد. بلبل به خاطر آوازش از نظر فرهنگی اهمیت دارد، بنابراین موسیقیشناسان باید آواز آن را مطالعه کنند تا بداههنوازیاش را بفهمند، همانطور که برای درک بداههنوازی انسان باید موسیقی او را مطالعه کنند.
بهترین آموزشگاه موسیقی ( Music Institute ) در غرب تهران 1404 (West Tehran )